هر چی از من داری
از من که چیزی کم نمیشه
فقط بگو با وجدانت چ میکنی؟نکنه اونم پاک کردی؟ء
نــــــــــــه ! شدنی نیست...نمیتونی اونچه که نداشتی رو پاک کنی نامم

بی تو من زنده نمانم
بی تو من طوفان زده دشت جنونم
صید افتاده به خونم
تو چه سان می گذری غافل از اندوه درونم
بی من از کوچه گذر کردی و رفتی ...
بی من از شهر سفر کردی و رفتی ...
قطره اشک درخشید به چشمانِ سیاهم
تا خمِ کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم
تو ندیدی ، نگاهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی...
تا در خانه ببستم دگر از پای نشستم
گویی زلزله آمد ، گویی خانه فرو ریخت سر من
تو همه بودی و نبودی
تو همه شعر و سرودی
چه گـریزی زبـرِ من
گر بمیرم زغم دل به تو هرگز نستیزم
من و یک لحظه جدایی نتوانم ، نتوانم
بی تو من زنده نمانم...

بعد من
من شکستم تا تورا عاشق کنم بعد من باران فقط آب است و بس
گر نیایی تا قیامت انتظارت می کشم.
منت عشق از نگاه پر شرابت می کشم.
ناز چندین ساله ی چشم خمارت می کشم.
تا نفس باقیست اینجا انتظارت می کشم.

خدایا به کی بگم ماجرای حسرت تنهایی خود را….که دنیا درد دل دارم ولی
از بغض خاموشم…
کیفیتشون میاد پایین…
دل اتم آنقدر پر بود که
با شکافتنش دنیایی لرزید …
دل من نیز پر بود وقتی شکست …
ولی
سکوتی کرد که به دنیا می ارزید …
